سلام. در ادامه پست قبلی خواستم بنویسم که من فرشته نیستم! اگر چند خط پایین رو بخونید میفهمید که من با دیدن تلاش های آووکادو فقط یه مقدار خودمو جمع و جور کردم! تقریبا توی اطرافیانم کسی رو مثل آووکادو سراغ ندارم. کسی که هم کار میکنه. هم دانشجوی دکتری ست، توی یه دانشگاه سخت گیر! هم قراره از اول مهر دوباره تدریس رو شروع کنه. با این همه مشغله هر موقع که بخوام برای من وقت داره. هیچ وقت برای من خسته نیست. تازه این چیزا اصلا مهم نیست. آووکادو تقریبا از 6 سال پیش رو پای خودش وایساده. همزمان درس خونده و کار کرده. سربازی رفته. ماشین خریده و هیچ کمکی از خانواده ش نگرفته. شاید باور نکنید که توی این اوضاع اقتصادی، پدرش حتی یک ریال هم برای ازدواج ما کمک نکردن. همه رو آووکادو خودش به تنهایی انجام داد. حتما فکر میکنید پدرش نداشته که کمک نکرده! نه! پدر آووکادو پزشک متخصص هستن. ازون آدما که همه به نظراتشون احترام میذارن! اما از من خوشش نمیاد. خواستگاری و عروسی رو هم به زور اومد. از همون اول هم به آووکادو گفته بودن که اگر منو بخواد باید قید هر نوع حمایتی رو بزنه. مثل یه آشغال به من نگاه میکنن فقط به این دلیل که من قبلا ازدواج کرده بودم و دوشیزه نبودم! بعد چند ماه خانواده ی آووکادو هنوز خونه ی ما نیومدن. تصمیم گرفتیم این تعطیلات رو سفر کنیم و خونه ی پدر آووکادو باشیم. اما اینجا کسی خیلی با ما حرف نمیزنه. کسی خیلی مارو تحویل نمیگیره. هوا و فضا سنگینه. پدر آووکادو حتی در لحظه ورود با من دست ندادن، خواهر آووکادو پرید و سریع منو بغل کرد تا دستم تو هوا خشک نمونه. از اول هم میدونستم که این سفر سخت و نفس گیره اما قبول کردم اینجا باشم چون دلم میخواد حداقل آووکادو رو دوست داشته باشن.

آووکادو یک فرشته است!!

داستان های باورنکردنی

آووکادو ,رو ,هم ,کسی ,پدر ,یه ,پدر آووکادو ,که من ,کسی خیلی ,برای من ,هم به

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

آموزش زبان انگلیسی کیوسک گروه تولیدی صنعتی استیل شیر سازنده انواع حفاظ استیل ضد سرقت انگیزان شرکت حسابداری محاسبان تلاشگر خبره دوره و جزوات آمادگی ارشد علوم قرآن و حدیث فی مت آپ تی وی 2020 عاشق کتاب